دلتنگی

ساخت وبلاگ
فقط گفتی به ما پرواز- پرواز!در زندان غیبت کی شود باز؟بدون تو چگونه پرگشاییم؟برای هر عمل هستی سر آغازبرای ما نمانده سوز و آهیتو می گویی بخوان آواز- آواز؟میان ما خوارج یکه تازندکدامین ارتش و نیرو و سرباز؟!سخن کوتاه آقا جان-غریبینداری یاور و دلسوز و غمسازمرا از خواب شب بیدار گردانز خواب غفلت و خودبینی و ناز  ************************فریب ما مخور آقا دروغ میگوییمبه جان حضرت زهرا دروغ می گوییم چه ناله ای چه فراقی چه درد هجرانی نیا نیا گل طاها دروغ می گوییم تمام چشم براهی و انتظار و فراق و ندبه های فرج را دروغ می گوییم دلی که مامن دنیاست جای مولا نیست اسیر شهوت دنیا است دروغ می گوییم زبان سخن ز تو گوید ولی برای مقام به پیش چشم خدا هم دروغ می گوییم کدام ناله غربت کدام درد فراق قسم به ام ابیها دروغ می گوییم**********************آقا اجازه! اين دو سه خط را خودت بخوان!قبل از هجوم سرزنش و حرف ديگرانآقا اجازه! پشت به من کرده قلبتانديگر نمي دهد به دلم روي خوش نشان!قصدم گلايه نيست، اجازه! نه به خدا!اصلا به اين نوشته بگوييد «داستان»من خسته ام از آتش و از خاک، از زميناز احتمال فاجعه، از آخرالزمان!آقا اجازه! سنگ شدم، مانده در کويرباران بيار و باز بباران از آسمان- اهل بهشت يا که جهنم؟ خودت بگو!- آقا اجازه! ما که نه در اين و نه در آن!«يک پاي در جهنم و يک پاي در بهشت»يا زير دستهاي نجيب تو در امان!آقا اجازه!...................................................................!باشد! صبور مي شوم اما تو لااقلدستي براي من بده از دورها تکان...آقا اجازه خسته ام از اينهمه فريب!آقا اجازه! خسته ام از اين همه فريب،از هاي و هوي مردم اين شهر نا نجيب.آقا اجازه! پنجره ها سنگ گشته اند،ديوارهاي سنگي از کوچه دلتنگی...
ما را در سایت دلتنگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baharentezar بازدید : 81 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 22:24

فقط گفتی به ما پرواز- پرواز!در زندان غیبت کی شود باز؟بدون تو چگونه پرگشاییم؟برای هر عمل هستی سر آغازبرای ما نمانده سوز و آهیتو می گویی بخوان آواز- آواز؟میان ما خوارج یکه تازندکدامین ارتش و نیرو و سرباز؟!سخن کوتاه آقا جان-غریبینداری یاور و دلسوز و غمسازمرا از خواب شب بیدار گردانز خواب غفلت و خودبینی و ناز  ************************فریب ما مخور آقا دروغ میگوییمبه جان حضرت زهرا دروغ می گوییم چه ناله ای چه فراقی چه درد هجرانی نیا نیا گل طاها دروغ می گوییم تمام چشم براهی و انتظار و فراق و ندبه های فرج را دروغ می گوییم دلی که مامن دنیاست جای مولا نیست اسیر شهوت دنیا است دروغ می گوییم زبان سخن ز تو گوید ولی برای مقام به پیش چشم خدا هم دروغ می گوییم کدام ناله غربت کدام درد فراق قسم به ام ابیها دروغ می گوییم**********************آقا اجازه! اين دو سه خط را خودت بخوان!قبل از هجوم سرزنش و حرف ديگرانآقا اجازه! پشت به من کرده قلبتانديگر نمي دهد به دلم روي خوش نشان!قصدم گلايه نيست، اجازه! نه به خدا!اصلا به اين نوشته بگوييد «داستان»من خسته ام از آتش و از خاک، از زميناز احتمال فاجعه، از آخرالزمان!آقا اجازه! سنگ شدم، مانده در کويرباران بيار و باز بباران از آسمان- اهل بهشت يا که جهنم؟ خودت بگو!- آقا اجازه! ما که نه در اين و نه در آن!«يک پاي در جهنم و يک پاي در بهشت»يا زير دستهاي نجيب تو در امان!آقا اجازه!...................................................................!باشد! صبور مي شوم اما تو لااقلدستي براي من بده از دورها تکان...آقا اجازه خسته ام از اينهمه فريب!آقا اجازه! خسته ام از اين همه فريب،از هاي و هوي مردم اين شهر نا نجيب.آقا اجازه! پنجره ها سنگ گشته اند،ديوارهاي سنگي از کوچه دلتنگی...
ما را در سایت دلتنگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baharentezar بازدید : 88 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 22:24

ای که در کوچه معشوقه ما می‌گذری

بر حذر باش که سر می‌شکند دیوارش

آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش

صحبت عافیتت گر چه خوش افتاد ای دل
جانب عشق عزیز است فرومگذارش

صوفی سرخوش از این دست که کج کرد کلاه
به دو جام دگر آشفته شود دستارش

دل حافظ که به دیدار تو خوگر شده بود
نازپرورد وصال است مجو آزارش

دلتنگی...
ما را در سایت دلتنگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baharentezar بازدید : 80 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 22:24